باران صدای پای توست

آه ای سفر کرده چه می توان گفت وقتی قلب من از جنس آیینه است و دستهای سرد تو خالی از عشق

باران صدای پای توست

آه ای سفر کرده چه می توان گفت وقتی قلب من از جنس آیینه است و دستهای سرد تو خالی از عشق

چترمان باز است

باران بهانه بود تا تو را بیابم و عاشقانه هایم را در زیر چترت رها کنم

چه باران زیبایی میبارد امشب که چترت خانه ام شده و دستهای گرمت همراه همیشگی ام

باران ببار

زیباتر از همشه

ببار

چترمان باز است

و حالا صدای قدم زدنمان زیر باران شنیدنیست

ما با هم  ریزش برگهای زرد را نگاه میکنیم صدای خش خش برگها را میشنویم

ما با هم زمستان را تجربه میکنیم

تا با هم به بهار برسیم

باران چترمان باز است

ببار

ببار