از امتداد ابرهای باران زا گذشتی افق های ذهنم را در نوردیدی
و یک روز از جاده های خیس و بارانی آمدی گرمای وجودت را حس کردم
یک شاخه گل به من هدیه کردی و با کلامت جان بخشیدی مرا
با آهنگ عشق آمدی و به من سلام گفتی
با حس باران آمدی
دروازه های قلبم را به سوی عشق باز نمودی
و همه پنجره ها رو به دریا باز شد با تو
آن کلام گرم کجا واین کلام زخمی کجا
امروز آهنگ رفتن داری با من ؟
در جاده محو می شوی ستاره ای که در آسمان عشق خاموش میشود
و پنجره ای میماند که در بهت مهتاب یخ بسته با من
دیگر اما کدام دریا کدام عشق؟
خداحافظ برای همیشه
لیلا شهریور ۱۳۸۷
دلم گرفت
دلم گرفت
من ///////ا آن گم کرده راهم
ای بابا
خیلی عالیه . روح لطیفی داری . امید شادی و پیروزی و کامیابی برایتان دارم .
http://Akbar68f.persianblog.ir