حضور عشق
بیا یک لحظه با آهنگ بودن مرا از اوج تنهایی رها کن
میان سایه های غم و حسرت نگاهم را به دریا آشنا کن
بیا در جاده های خلوت عشق مرا تا عمق بودن ها صدا کن
اگر دردی بود.درمان من باش برای غصه هایم تو دعا کن
بیا یک شب میان دشت احساس از آن غربت که با هم گل بچینیم
بیا تا با نگاهت جان بگیرم بیا تا عشق و باران را ببینیم
بیا تا با کلام گرم عشقت حضور عشق را جدی بگیریم
سراب و وحشت است تنهایی و غم بیا با هم بمانیم و بمیریم
لیلا تیر ۱۳۸۷
*******************************************************
هجرانت برایم مرگی تدریجیست و می دانم که نمیدانی
مهر من
زیبا تر از من .تو. رویی ندیدی
خوشبو تر از من گلی نچیدی
ای غافل از عشق بی انتهایم
مهربان تر ز من مهربانی ندیدی
آسمان گر چه شهریست از ستاره
روشنایی تر از من چراغی ندیدی
در سراشیبی جلگه های شبی سرد
جز آواز زخمی من کلامی شنیدی؟
چه من خسته از بی تو بودن شکستم
بگو با من از من پیامی شنیدی؟
تو هم مثل من از سکوت غم آلود
فرو رفته ای آفتابی ندیدی
بیا با طراوت کنیم لحظه ها را
من آرام جانت شوم .جان بگیری
لیلا تیر ۱۳۸۷
تولد من.....
به دنیا میام برای زیستن.... برای زیستن..... وباز هم برای زیستن
زندگی را دوست دارم ....خدایی را که منو خلق کرد دوست دارم
وبنده های که خدا خلقشون کرد تا به هم عشق بورزیم...دوست دارم
امروز ۱۵ تیر ماه روز تولد من است
خدایا متشکرم که به من فرصت میدهی تا باشم